hc8meifmdc|2011A6132836|MoshaverAmlakDBWebSite|tblnews|Text_News|0xfdff8a0d010000006d04000001000400
اثر
تجویز دهانی لسیتین
بر یادگیری فضایی موشهای
صحرایی
محمدرضا آفرینش1، احمدعلی
معاضدی2، مهدی عباسنژاد3*
خلاصه
سابقه و هدف: لسیتین
(فسفاتیدیلکولین) به عنوان پیشساز
استیلکولین شناخته شده است.
از طرفی شواهد حاصل از مطالعات بروی حیوانهای
آزمایشگاهی نشان میدهد که سیستم کولینرژیک
نقش مهمی در یادگیری و حافظه بر عهده دارد.
در این مطالعه ما اثرات تجویز دهانی مقادیر مختلف لسیتین را بر بهبود یادگیری فضایی
در دستگاه ماز T- شکل بررسی
کردیم.
مواد و روشها: در این پژوهش از موشهای
صحرایی نر بالغ نژاد NMRI استفاده شد. حیوانها در
5 گروه تقسیمبندی شدند. در موشهای گروه آزمایش (گروههای 3-1) رژیم
مکمل لسیتین در مقادیر
(mg/Kg 120، 240و480) و
در گروه حلال (گروه4) آب مقطر به عنوان
حلال لسیتین، به مدت 9 روز متوالی، هر روز یک ساعت قبل از آزمایشات، به وسیله لوله دهانی- معدی تجویز
شد و موشهای گروه کنترل (گروه 5) فقط با رژیم معمولی تغذیه شدند. همچنین
برای ارزیابی یادگیری فضایی از دستگاه ماز T- شکل استفاده شد که مطابق روش استاندارد، تمامی موشها به مدت
9 روز متوالی، آموزش داده شدند.
یافتهها: تحلیل
و تجزیه آماری به روش آنالیز واریانس نشان
داد که تجویز لسیتین در هر سه دوز مورد استفاده (mg/kg120،240 و 480) باعث کاهش میانگین تاخیرها تا رسیدن به معیار یادگیری در
روزهای یادگیری و تست خاموشی میگردد (به ترتیب 001/0>p، 001/0>p و 05/0>p). همچنین لسیتین در هیچکدام از دوزهای
مصرفی اثر معنیداری بر میانگین دفعات آموزش و خطا در یادگیری ساده و معکوس نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای فوق نشان میدهد تجویز لسیتین، زمان فراگیری را بهبود داده است
که ممکن است این عمل از طریق افزایش سطح استیل کولین و در نتیجه بهبود عملکرد سیستم کولینرژیک
انجام شده باشد.
واژههای
کلیدی: لسیتین، یادگیری
فضایی، موش صحرایی، ماز T- شکل
مقدمه
فسفاتیدیل کولین با نام قدیمی و تجارتی لسیتین، یکی از ترکیبات
اصلی لیپیدهای غشای سلول میباشد که به مقدار فراوان در سلولهای
بدن پراکنده میباشد [8،7]. فسفاتیدیل
کولین نه تنها نقش مهمی در سلول به عنوان یکی از اجزای
تشکیل دهنده غشاء سلولی برعهده دارد،
بلکه به علت این که یک پیشساز مهم میانجی عصبی میباشد، دارای اهمیت
است [1]. کولین و لسیتین
به طور طبیعی به عنوان ترکیبات
3- استادیار فیزیولوژی دانشگاه شهید باهنر
کرمان، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی (نویسندة مسئول)
اولیه سنتزاستیلکولین
در رژیم غذایی قلمداد میشوند [17].
از این نظر، فسفاتیدیلکولین در سیستمهای
عصبی طبیعی کولینرژیک بدن و بنابراین در
مکانیسمهای مربوط به حافظه و
یادگیری دخالت دارد. گزارش شده است که فسفاتیدیلکولین
در حیوانها و انسان، باعث بهبود
بیماری دمانتیا (فراموشی) میشود
و کمبود آن بیماری
آلزایمر را به همراه میآورد [6،1].
بیماری آلزایمر شایعترین علت منحصر به فرد
فراموشی بوده و شیوع آن با ازدیاد سن
فزونی مییابد و همچنین در هر دو جنس به یک میزان رخ میدهد [8،6]. با این وجود در این زمینه
در بعضی موارد گزارشهای متناقضی وجود دارد که نشان میدهد تجویز فسفاتیدیلکولین
در موشهای سالم، حافظهکوتاهمدت [12]
و یادگیری احترازی غیرفعال [9]
را بهبود نمیدهد، علیرغم اینکه سطح کولین و استیلکولین
مغز نیز افزایش مییابد [11،6]. همچنین مشخص شده است
که محتوای غشای سلولی در انتقال پیام و شروع آبشار پیدایش پیامبران ثانویه داخل
سلولی اهمیت دارد، و بدین ترتیب مقدار
لسیتین غشا میتواند در دسترسی میانجیهای عصبی گیرنده خود و میزان تاثیر آنها مؤثر
باشد [19]. با توجه به مقدمه فوق و اهمیتی که بیماریهای تهدید کننده حافظه از
جمله آلزایمر در زندگی امروزه دارند، هدف از انجام این
مطالعه، بررسی میزان تأثیر لسیتین بر یادگیری
فضایی موشهای صحرایی میباشدتا شاید دست آوردهای آن برای نواقص مربوط به یادگیری
یاری دهنده باشد.
مواد و
روشها
برای انجام این پژوهش، از موشها
صحرایی نر بالغ (5و4 ماهه) نژاد NMRI، با میانگین وزن 25±250 گرم،
تهیه شده از انستیتورازی حصارک کرج استفاده شد. موشها
در خانه حیوانات در قفسههای مخصوص در شرایط 12
ساعت نور و12 ساعت تاریکی در دمای 2±23درجه سانتیگراد،
نگهداری میشدند. سپس حیوانات به 5
گروه (7n=)، به صورت زیر تقسیم شدند، این گروهها شامل:
گروه کنترل (بدون هیچ گونه تجویز)،
گروههای آزمایش، (گروههای3-1)
رژیم مکمل لسیتین در مقــادیر (120، 240 و mg/kg 480) و در
حجم gBW10/ ml 1/ 0 به وسیله گاواژ
تجویز دهانی شد [13]
و گروه حلال (گروه 5) آب مقطر(به حجم لسیتین)
به عنوان حلال دریافت میکردند. تمامی تجویزها در
حدود 60 دقیقه قبل از هر آزمایش و به مدت 9 روز متوالی انجام شد. در این مطالعه از
لسیتین ساخت کارخانه Merk آلمان استفاده شد.
لسیتین قبل از استفاده به مدت 30 دقیقه در دستگاه
هم زن مغناطیسی به صورت محلول امولسیونی در
آب مقطر تهیه میشد و با استفاده از گاواژ یجویز
دهانی انجام میگرفت. ذکر این نکته ضروری است که تجویز دارو از طریق دهان دوره
فعالیت طولانیتری را در بدن میگذراند [3].
برای ارزیابی یادگیری فضایی از دستگاه مازT- شکل استفاده شد که مطابق روش استاندارد، تمامی موشها به مدت 9روز متوالی، آموزش داده شدند [3،2،1]. دستگاه ماز T-
شکل ، با دیوارها و کف سیاه، شامل یک جعبه شروع با ابعاد (cm15×15×20)
که به وسیله یک درب گیوتینی از
بازوی شروع به ابعاد (cm15×48×10) جدا میشود و به
دو بازوی انتخابی به ابعاد (cm15×108×10) منتهی
میگردد. بازوی انتخابی به
دو بازوی هدف با ابعاد (cm 15×15×20) متصل میشود. دو انتهای هر بازوی هدف یک جعبه هدف (cm15×15×20)
قرار دارد. هر جعبه هدف توسط یک درب
گیوتینی از بازوی هدف جدا میگردد.
حیوانات تحت تجربه، محل هر بازو و موقعیت آن را نسبت به بازوی دیگر از علایم مشخصه
خارج از مجموعه ماز شناسایی میکنند.
گروههایی از حیوانات که میبایست تحت شرایط ارزیابی رفتاری قرار بگیرند، پس از
استفاده از جیره غذایی به مدت لازم،
به قفسهای انفرادی منتقل شدند.
سپس به مدت 5 روز قبل از آموزش و نیز در طی دوره آموزش، جیره غذایی به مقدار12-4
گرم در اختیارشان گذاشته شد تا به 85% وزن اولیه خود در مقایسه با تغذیه آزاد
برسند. برای رشد طبیعی به هر موش اجازه داده شد تا هر هفته 5 گرم به وزن خود
بیافزاید. هر حیوان روزانه فقط یکبار تحت آزمایش رفتاری قرار گرفت پس از طی دوره
رژیم تا رسیدن به85% وزن اولیه، آموزش با مازT
شکل طی 9 روز متوالی انجام گرفت.
روش کار در این مطالعه تا حدودی شبیه
روش آنت و همکاران میباشد [6]، به طور
خلاصه در روز اول آموزش پلیتهای
غذایی در ماز قرار داده شد، و به مدت
5 دقیقه به موشها اجازه داده میشد که با ماز آشنا شود. در
روزهای دوم و سوم آموزش مقدماتی انجام میشود. در
روزهای چهارم و پنجم ، در هر دفعه آموزش در هر
کدام از جعبههای هدف دو عدد پلیت
قرار داده شد، بعد درب را برداشته و
اجازه میدهیم که حیوان خارج شود.
حیوان به هر جعبهای که میرفت،20 ثانیه محبوس میگردید.
جمعاً برای هـــــر موش،11 دفعه متوالی این کار تکرار شد.
در روزهای ششم، هفتم و هشتم هر روز در هر دفعه از آموزش،
فقط در یکی از جعبههای هدف پلیت غذایی
(پاداش) قرار داده شد و موشها
یاد گرفتند که جعبه صحیح را انتخاب نمایند.
دفعات آموزش در این مرحله تا حدی ادامه داده شد تا به معیار
پنج بار پاسخ صحیح متوالی برسند (معیار رسیدن به یادگیری ساده). بلافاصله پس از رسیدن
به معیار یادگیری، محل غذا را عوض کرده و
در جعبه هدف مقابل قرار داده شد (معیاررسیدن به
یادگیری معکوس). این کار تا معیار پنج بار
پاسخ متوالی ادامه داده شد. در هر دفعه آموزش زمان بین ترک جعبه هدف در جدول
یادداشت گردید. در روز نهم آموزش (آزمون خاموشی) پلیتهــای
غذایی را از مازT- شکل برداشته و به
هر موش 10 بار اجازه داده شد که این مرحله را تکرار کند و
زمان تأخیر بین ترک جعبه شروع و وارد شدن به جعبه هدف
یادداشت شد.
منظور از معیار صحیح برای یادگیری ساده این است که دفعات آموزش
را آن قدر باید تکرار کرد که
هر موش5 بار متوالی به جعبه هدفی که در آن پلیت غذایی قرار دارد، برود. درمرحله یادگیری
معکوس برای هر موش، بعد از رسیدن به معیار5 بار پاسخ صحیح متوالی در مرحله یادگیری
ساده، محل غذا در جعبه هدف تغییر و در جعبه هدف مقابل قرار داده شد. در مرحله
یادگیری ساده برای رسیدن به معیار صحیح (انتخاب
جعبه هدف محتوی غذا برای 5 بار متوالی)
هر موش ابتدا و قبل از رسیدن به معیار صحیح دچار تعدادی خطا میشود، یعنی به اشتباه به جعبه خالی میرود (خطای
ساده)؛ به همین ترتیب در مرحله
یادگیری معکوس و قبل از رسیدن به یادگیری معکوس و قبل از رسیدن به معیار5 بار پاسخ
صحیح متوالی، هر موش ممکن است دچار تعدادی خطا شود و جعبه خالی را انتخاب کند (خطای معکوس).
در مراحل یادگیری ساده و معکوس در هر دفعه آموزش، موش را در جعبه شروع قرار میگرفت، و اجازه داده شد که به سمت بازوها برود.
زمان ترک جعبه شروع تا وارد شدن به جعبه هدف به وسیله
زمانسنج سنجیده و ثبت گردید. در روز نهم آموزش که
مرحله خاموشی نامیده میشود و برای هر موش 10 بار تکرار شد، زمان تأخیر بین ترک
جعبه شروع تا وارد شدن به جعبه هدف سنجیده و ثبت گردید [1،2،3].
برای تحلیل و تجزیه آماری، از روش آزمون آنالیز
واریانس یکطرفه استفاده شد ودر هر
مورد که پاسخ معنیدار بود، برای پیدا کردن
جایگاه معنیداری از پس آزمون توکی-کرامر
استفاده گردید. در همه موارد سطح معنیداری (05/0>p) در نظر
گرفته شد. فرم نمایش دا دادهها به صورت mean±SEM است.
نتایج
نتایج حاصل از این پژوهش
نشان داد:
1)
بین گروه موشهای تجویز شده با مقادیر mg/kg480، 240 و 120 در مقایسه با گروه حلال از نظرمقایسه دفعات آموزش در
یادگیری ساده و یادگیری معکوس تا رسیدن به معیار صحیح یادگیری تفاوت معنیدار وجود
ندارد. بر این اساس میانگین دفعات آموزش در یادگیری ساده و معکوس طی روزهای
یادگیری، در گروههای آزمایش معنی داری نشان نمی دهد (نمودارهای 1 و 2).
نمودار 1: مقایسه میانگین تعداد دفعات آموزش تا رسیدن به
یادگیری ساده بین گروه کنترل (بدون هیچگونه تجویز در رژیم غذایی) و گروههای آزمایش لسیتین با مقادیر (mg/kg120،240،480 ) با گروه حلال لسیتین اختلاف معنیداری
نشان نداد (
7n= ).
نمودار 2 مقایسه میانگین تعداد دفعات آموزش تا رسیدن به
یادگیری معکوس بین گروه کنترل و گروههای آزمایش لسیتین با مقادیر mg /kg120،240،480
با گروه حلال لسیتین اختلاف معنیداری نشان نداد ( 7n= ).
نمودار3: مقایسه میانگین تعداد دفعات خطا
تا رسیدن به یادگیری ساده بین گروه کنترل
و گروههای
آزمایش لسیتین با مقـــــادیر mg/kg120،240،480،
با گروه حلال لسیتین اختلاف معنیداری نشان نداد ( 7n= ).
نمودار 4: مقایسه میانگین تعداد دفعات خطا
تا رسیدن به یادگیری معکوس بین گروه کنترل و گروههای آزمایش لسیتین با مقادیر mg/kg120،240،480، با گروه حلال لسیتین اختلاف معنیداری
نشان نداد (7 n= ).
2) اختلاف بین گروه موشهای تجویز شده با مقادیر mg/kg120،240 و 480 در
مقایسه با کنترل (حلال لیسیتین) از نظر تعداد
خطاها تا رسیدن به معیار صحیح یادگیری ساده و همچنین یادگیری معکوس معنیدار نمیباشد. در بیان کلی ،در گروههای آزمایش در مقایسه با کنترل (حلال لیسیتین) تعداد خطاها دارای تفاوت معنیدار نمیباشد (نمودارهای 3و4).
3) بین گروههای تجویز شده با
لسیتین mg/kg120،240
و 480 با گروه حلال میانگین تاخیرها در طی روزهای یادگیری و آزمون خاموشی اختلاف معنیداری
وجود دارد (001/0>p). بر این اساس نتایج حاصل از آزمون آماری
توکی بین گروه حلال و گروههای آزمایش لسیتین نشان میدهد که:
3-1)
مقایسه میانگین تأخیرها طی روزهای یادگیری بین گروه حلال و گروههای آزمایش لسیتین
با مقادیر ( mg/kg 120،240،480) اختلاف معنیداری نشـــــان میدهد (به ترتیب 05/0>p، 001/0>p، 001/0>p). بر این اساس، میانگین کلی تاخیر طی روزهای یادگیری در گروههای
آزمایشی لسیتین در مقایسه با گروه حلال کاهش مییابد (نمودار 5). همچنین بین گروههای
آزمایش لسیتین با مقادیر mg/kg120،240،480 تفاوت معنیداری مشاهده نگردید.
3-2)
مقایسه میانگین تأخیرها طی آزمون خاموشی بین گروه حلال وگروه آزمایش لسیتین با
مقادیر mg/kg 120،240،480 اختلاف معنیداری مشاهده میشود (به ترتیب 001/0>p، 001/0>p، 05/0>p). بر این اساس میانگین کلی تاخیرها طی آزمون خاموشی در گروههای
آزمایش در مقایسه با شاهد کاهش مییابد (نمودار 6). همچنین اختلاف بین گروههای
آزمایش لســیتین با مقادیر (mg/kg120،240،480) در سطح معنیدار نمیبـــاشد.
4)
همچنین تمام پارامترها مختلف سنجش نشان داد که بین گروههای حلال وکنترل اختلاف
معنی داری وجود ندارد. یعنی استرس حاصل از تجویز، رفتار موشها در ماز را تحت
تاثیر قرار نمیدهد (نمودارهای 1 تا6).
نمودار 5: مقایسه متوسط تاخیرها از ترک جعبه شروع تا وارد شدن به
جعبه هدف در دفعات آموزش طی روزهای
یادگیری گروه های آزمایش لسیتین با مقادیر (mg /kg120،240،480)، با گروه کنترل لسیتین اختلاف معنیداری
نشان داد (
7n=). (001/0>p *** و 05/0>p *).
نمودار 6: مقایسه متوسط تاخیرها از ترک جعبه شروع تا وارد شدن به
جعبه هدف در دفعات آموزش طی روزهای آزمون خاموشی گروههای آزمایش لسیتین با مقادیر (mg/kg120،240،480) با گروه حلال لسیتین، اختلاف معنیداری
نشان داد (
7n=). (001/0>p *** و 05/0>p *).
بحث
مطالعات قبلی
نشان میدهد که فسفاتیدیلکولین (لسیتین) در بهبود تعدادی از انواع یادگیری ها مفید وموثر واقع میشود. نتایج آماری حاصل از این پژوهش نشان میدهد که لسیتین تجویز شده در مقادیر mg/kg120،240،480،
یادگیری فضایی را
در موشها بهبود
میبخشد.
به طور
کلی اسیدهای چرب و لیپیدها قسمت اعظم غشاء سلولی را در یــاختــههای انسانی تشکیل میدهند، همچنین کلسترول یکی از اجزاء تشکیل دهنده
مهم ساختار غشاء میباشد.
کلسترول در حدود 20 تا 25 درصد ماده خشک غلاف میلین را در سلولهای بدن تشکیل میدهد. از این رو مغز، بیش از هر اندامی،
حاوی کلسترول میباشد. همچنین
بین سیالیت غشاء با میزان کلسترول، اسیدهای چرب و درجه غیر اشباعی زنجیرههای جانبی آن، رابطه معکوسی برقرار میباشد [19]. به طور کلی تغییرات سیالیت غشاء میتواند از طریق تغییر در عمـلکرد کانـــالها و گیرندههای سیناپسی بر فرایند LTP و یادگیری اثر گذارد [14].
لسیتین میتواند
احتمالاً از طریق کاهش در میزان کلسترول غشاء سبب تغییر در سیالیت غشاء بویژه در نواحی هیپوکامپ شود [20]. به طور کلی مواد غذایی حاوی کلسترول با مقادیر بالا، در دراز مدت سبب کاهش
یادگیری میشوند [22،21]. از طرفی چتی، گزارش داد که لسیتین، سطح کلسترول خرگوشهای مبتلا به هیپرکلسترولمی را کاهش میدهد [15]. همچنین مطالعات بالینی نشان میدهد که لسیتین غلظت کلسترول تام بیماران
با سابقه هیپرکلسترولمی و تریگلیسریدیمی
را کاهش میدهد [22].نتایج آزمایشگاهی انجام شده بر روی حیوانها نیز نشان داده است که لسیتین میزان کلسترول تام و تری گلیسرید پلاسما را کاهش میدهد [16]. البته در این رابطه موارد متناقضی هم وجود
دارد. گزارش داده شده است که لسیتین نمیتواند
میزان کلسترول
پلاسما را
کاهش دهد [23].
فسفاتیدیل کولین ( لسیتین) علاوه بر این که ترکیبات مهم غشاء سلولی میباشد، همچنین به عنوان پیشساز میانجی عصبی استیلکولین در سلولهای عصبی مغز، دارای اهمیت میباشد [7]. همین طور گزارش شده که تجویز لسیتین، اثراتی مشابه
با تجویز میانجیهای
عصبی دارد. مشخص شده
که احتمالاً این اثرات از طریق تغییر در ترکیب و عملکرد غشای نورونهای سیستم عصبی مرکزی انجام میشود [13]. همچنین بیان شده است که
از فسفاتیدیلکولین
میتوان
به عنوان منبع کولین استفاده کرد[10].
بر این اساس گزارش شده است که فسفا تیدیل کولین نشاندار شده در طی 72-24 ساعت پس
از تجویز در مغز یافت میشود [11].
از طرفی گزارش شده است که سیستم عصبی کولینرژیک نقش مهمی در فعالیتهای ادراکی و شناختی نظیر حافظه و
یادگیری بر عهده دارد .برطبق این گزارشها،
در آسیبهای سیستم
کولینرژیک، حافظه کاهش مییابد
[11،10]. همچنین مطالعات بالینی نشان داده است که فرزندان مادرانی که در
طول دوران حاملگی از رژیمهای مکمل کولینی استفاده میکردند، از لحاظ ذهنی، حافظه دیداری و
زبانی به مراتب بهتر از آنهایی بودند که مادرانشان از رژیم فاقد مکملهای کولینی تغذیه میشدند [17].
مطالعات بسیاری نشان میدهد که افزایش میزان کولین پلاسما، سنتز و ترشح استیل
کولین را در نورونهای کولینرژیک افزایش میدهد، عملاً مشاهده شده است که در اثر تحریکات
مسیرهای عصبی در هیپوکامپ ترشح استیل کولین افزایش مییابد. تحریک مسیر سپتو- هیپوکامپ نشان داد که همزمان با افزایش میزان کولین، استخراج استیل کولین از این نورونها افزایش مییابد [2]. از این نظر گزارش شده است که افزایش غلظت
استیل کولین در مغز، یادگیری را بهبود میبخشد
[11،6]. اسکوپولامین دارویی است که باعث فراموشی میشود، بیان شده
است که لسیتین میتواند
اثرات دارویی حاصل از آسکوپولامین را بهبود دهد. بسیاری از مواد با خاصیت کولینی
ساخته شده است که در درمان بیماریهایی
همچون
آلزایمر و
فراموشی وابسته به پیری،
مورد استفاده قرار میگیرند.
این مواد معمولاً از طریق سیستم کولینرژیکی عمل مینمایند [13]. همچنین داروی AF64A به عنوان
آنتاگونیستکولین
و نیز سیکلوهگزامید به عنوان
یک مهار کننده ساخت پروتئین سبب
اختلالاتی در یادگیری فضایی و رفتاری می شود. تجویز لسیتین می تواند احتمالاً از طریق
سیستم کولینرژیک و سروتونرژیک اختلالات ناشی از این داروها را بهبود دهد [13،1].
با این وجود گزارشهای متناقضی در این زمینه وجود دارد که نشان
می دهد تجویز فسفاتیدیلکولین
یادگیری، حافظه[12،9]
را بهبود نمیدهد. علی رغم اینکه میزان کولین
و استیلکولین
مغز افزایش می یابد [11،6]. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده به نظر میرسد، که لسیتین احتمالاً از طریق کاهش کلسترول و در نتیجه
تغییر سیالیت غشاء و همچنین
افزایش کولین و در نتیجه افزایش استیل کولین مغز بـــاعث افزایش یادگیری می شود. البته لازم به ذکر است که علاوه بر نقش لسیتین بریادگیری
از طرق سیستم کولینرژیک، این ترکیب می تواند از طریق تغییردر دسترس میانجیهای
موضعی که در مناطق مربوط به یادگیری ازجمله هیپوکامپ آزاد می شوند به گیرنده خود، میزان انتقال سیگنال را در این نواحی تغییر دهد [12]، که ماحصل این تغییرات باعث بهبودی حافظه فضایی می گردد.
منابع
[1] پارسا م:
اثرات مستقیم رژیم غذایی حاوی کره پاستوریزه بر یادگیری فضایی مدل ماز T- شکل در موشهای صحرایی نر. مجله فیزیولوژی و فارکولوژی، جلد پنجم،
شماره 4، پاییز و
زمستان 1380، صفحات:
187-179.
[2] حاجیمحمد سمیعی، فخرالحاجیه، معاضدی اع، چینیپرداز ر:
اثر کلسترول و لوواستاتین بر یادگیری فضایی موش صحرایی نر. مجله علـــمی پزشکی، دانشــگاه پزشکی
اهواز، شماره 35، اسفندماه 1381، صفحات:
49ـ41.
[3]
شفاهی م، معاضدی اع،
چینیپرداز
ر: اثر
رژیم غذایی حاوی روغن کنجد بر یادگیری فضایی موش صحرایی نر پیر و جوان. پایان نامه کارشناسی ارشد، شماره 15،
تیر ماه 1380، صفحات: 59-54.
[4] Abe
E| Murai S| Saito H| et al: Effects of nefiracetamin on deficits in active a
avoidance response and hippocampal cholinergic and monoaminergic dysfunctions
induced by AF64A in mice. J Neural Transm Gen
Sect.|
1994; 95(3): 179-93.
[5] Ana H| Maria D| Val Lobo| Alonso| Carlos P:
Functional implications of the neuradrenergic-cholinergic switch induced by
retinoic acid in NB69 neuroblastoma cells. J
Neuroscience Res.| 2000; (60): 311-320.
[6] Annett LE| McGregor A| Robbins TW: The effects
of ibotenic acid lesions of the nucleus accumbens on spatial learning and
extinction in the rat. Behav Brain Res.| 1989
;31( 3): 231-242.
[7] Chung SY| Moriyama
T| Uezu E| et al: Administration of phosphatidylcholine increases brain
acetylcholine concentration and improves memory in mice with dementia. J
Nutr.| 1995; 125 (6):1484-9.
[8] Gennaro AR| et al:
Remingtons pharmaceutical science.1990; 18th ed. Merck Publishing Company. p:
390.
[9] Geoffery M: The cell
a molecular approach. 2000; 2th ed. 95. pp: 469| 527.
[10] Izaki YS:
Enhancement by 1-oleoy 1-2- docosahexanoeic phosphatidylcholine of LTP in the
rat hippocompal CA1 region on. Neuroscience Letters. 1999; (260) 146-148.
[11] Jope Sr| et al: Free
and bound choli blood levels after phosphatidyl choline. Clin
Pharma Ter.| 1982; 483-487.
[12] Koppen A | klein J:
Acetylcholine release and choline availability in rat hippocampus: effect of
exogenous choline and nicotinamide. J Pharmacol EXP Ther.| 1997; 282(3):1139-1145.
[13] Lim I| suzki H:
Intake of dietary docosahexanoic acid etyl ester and phosphatidylechitin
improve maze-learning abililty yong and old mice. J
Nutr.| 2000; 130: 1629-1632.
[14] Masayoshi|
Fruitier: Effects of oral administration of Soybean Lecithin
Trans-phosphatidylated phosphatidyl serin on impaired learning of passive
avoidance in mice. JPN J Pharmacol.| 1997; (75): 447-450.
[15] Nolen G A: The
effects of prenatal retinoic acid on the viability and behavior of the
offspring. Neurobehav Toxicol Teratol.| 1986; 8(6):
643 –54.
[16] Polichetti E|
Janisson A| et al: Diatary polyen_ yiphosphatidyl decreases cholesterolemia in
hypercholestolemic rabbits: role of the hepato-biliary axis. Life Sci.|
2000; 67(21): 2563-76.
[17]
Purues D| Augutineg J| Fitzpatrik D| et al: Ne_ uroscience. INC. 1997; p: 441.
[18] Reynolds JEF|
Mortindale: The Extra pharmacopoeia. 31 th ed. The Pharmaceutical Press London.
1996; pp: 1084|1096-1068.
[19] Sordat B| Burger
MM| Zinker nagel RM: Cell to cell interaction: International Symposium. 1997;
Basel. PP: 4-7.
[20] Shlomo| Yehuda:
Fatty acids and brain peptides. 1998: 19 (2): 407-416.
[21] Suzuki H| Park
SJ|Tamura M: Effecr of the long-term feeding of dietary lipids on the learning
ability. fatty acid composition of brain stem phspholipids and synaptic
membrane fluidity in adult mice. a comparison of sardine oil diet with Polm oil
diet. Mech. 1998; (16): 101(1-2). 119-28.
The Effect of Oral Lecithin on Spatial
Learning of Adult Male Rats
M. Afarinesh MSc1| AA. Moazedi PhD2|
M. Abbasnejad PhD 3*
1- Academic Member of Physiology| Dept. of Biology|
Ahwaz University of Shahid Chamran| Ahwaz| Iran
2- Associated Professor of Physiology | Dept. of Biology| Ahwaz
University of Shahid Chamran| Ahwaz| Iran
3- Assistant Professor of Physiology| Dept. of
Biology| Kerman University of Shahid Bahonar| Kerman| Iran
Background: Lecithin (phosphatidylcholine)
is known as a precursor of acetyl choline. The studies on experimental animals|
have shown that the cholinergic system has an important role in learning and
memory. Therefore| in this study we investigated the effects of different doses
of lecithin on the spatial learning.
Materials and Methods: The adult male NMRI rats (250± 25 g and 4.5-5 months)
were used. All animals were trained for a spatial learning task using T-maze
and were trained for subsequently nine days based on standard method (n=7).
Animals were divided into 5 groups as follows: Lecithin (480|240|120 IU/kg)
0.1ml/10g B.W was administrated for 9 days subsequently in groups 1-3| one hour
before each day the experiments. lecithin’s sham group (group 4) received distilled
water by gavaged| and the control group (group 5) received normal food.
Results: Statistical analysis| ANOVA| has shown that lecithin| in all three doses|
decreased the mean of running times (p<0.05| p<0.001| p<0.001)| but it
had no significant effect on the number of errors.
Conclusion: It seems lecithin increase acetyl choline| which in
turn improves the function of cholinergic system in hippocampus.
Key words: Lecithin| Spatial Learning| Rat| T-maze- Figure
*Corresponding author| Tel:(0341)3220041|Fax: (0341) 3222032| E-mail: mabbas@mail.uk.ac.ir
Journal of Rafsanjan
University of Medical Sciences and Health Services| 2004| 3(3):141-148