طراحی وب سایت مشاورین املاک بهبود

02188272631   09381006098  
تعداد بازدید : 73
7/3/2023
hc8meifmdc|2011A6132836|MoshaverAmlakDBWebSite|tblnews|Text_News|0xfdff759400000000d602000001000200

انتخاب نامساعد و امکان استقرار قراردادهای سازگار اطلاعاتی «شواهدی از بازار بیمة تصادفات اتومبیل ایران»

غلامعلی شرزه­ای

دانشیار دانشکدة اقتصاد دانشگاه تهران sharzeie@ut.ac.ir

وحید ماجد

دانشجوی  دوره دکتری دانشگاه تهران majed@ut.ac.ir

تاریخ دریافت: 8/4/1386       تاریخ تصویب:  13/9/1386

 

چکیده

وجود اطلاعات نامتقارن موجب بروز پدیدة انتخاب نامساعد در بازارها می‎شود. به‎همین دلیل، تدوین و بهکارگیری نظریة «جایگزین انتخاب نامساعد» برای اجتناب از بروز این پدیده در بازارها بهویژه در بازار بیمه در طول دهة پیش گسترش چشمگیری داشته­ است. بر اساس این نظریه، با توجه بهمکانیزم علامت­دهی بازار بیمه، میتوان به طبقه­بندی متقاضیان بیمه (مشتریان) پرداخت و از بروز آثار جانبی انتخاب نامساعد، بهویژه یارانه­دهی متقابل بین افراد با درجه ریسک­گریزی مختلف جلوگیری کرد.

در مقالة حاضر، با استفاده از داده­های جمع­آوری شده از طریق پرسشنامه و بهره­گیری از یک الگوی کاربردی، به بررسی وضعیت بازار بیمه تصادفات اتومبیل پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می­دهندکه با توزیع اطلاعات بهصورت نامتقارن بین خریدار و فروشنده در بازار بیمه تصادفات اتومبیل، با طبقه­بندی متقاضیان بیمه برحسب نوع ریسک (درجه ریسک‎گریزی) و بر اساس ویژگی­های قابل مشاهد? آنان، قراردادهای سازگار اطلاعاتی (کارا) در بازار بیمه برقرار کرد و سطح پوشش خدمات بیمه­ای و سود شرکتهای بیمه را افزایش داد.

طبقه­بندی JEL: G14|G22| D82| D86

کلید واژه­ها: اطلاعات نامتقارن، انتخاب نامساعد، سطح کاستنی، علامت­دهی و جبران هزینه متقابل.

1- مقدمه

نظریة لمونز[1]، که توسط آکرلوف[2] بسط داده شده است، بیان می­کند در صورتیکه که اطلاعات در میان خریداران و فروشندگان بهصورت نامتقارن[3] توزیع شده باشد، محصولات بد[4]، محصولات خوب[5] را از بازار خارج ­می­کنند. مشاهدات اسپنس[6] در چهارچوب نظریه­های علامت­دهی بازار[7] مبین این نکته است که فروشندگان کالاهای با کیفیت خوب در چنین محیطی هزینه­هایی را برای دادن علامت به خریداران بهمنظور آگاه کردن آنها نسبت به کیفیت کالای خود متحمل می­شوند. از زمانی که انتخاب نامساعد[8] و علامت­دهی بازار[9] بهعنوان نتیجة وجود اطلاعات پنهان[10] بهطور وسیعی مورد پذیرش قرار گرفته، مطالعات متعددی برای آزمون وجود این پدیده در بازارهای مختلف انجام شده است. نتایج بهدست آمده از این مطالعات، وجود پدیدة مذکور در بازارها را تایید کرده است.

هدف مقالة حاضر، بررسی وجود علامت­دهی[11] و جبران هزینة متقابل[12] افراد با درجة ریسک­گریزی متفاوت در بازار بیمة تصادفات اتومبیل در ایران است. در این راستا، با استفاده از اطلاعات و خصوصیات جمع­آوری شده از نمونه­ای از بازار بیمة بدنة اتومبیل در ایران، به بررسی وجود آثار جانبی اطلاعات نامتقارن، علامت­دهی، جبران هزینة متقابل و امکان برقراری قراردادهای سازگار اطلاعاتی پرداخته شده است.

                                                                                                            

2- نظریة جایگزین «انتخاب نامساعد»

آکرلوف[13] (1970)، نشان داده است که چگونه بنیاد مبادله و بازار، هنگامی که اطلاعات بهصورت نامتقارن بین خریدار و فروشنده توزیع شده باشد، فرو ریخته و دچار مشکل می‎شود. هنگامی که یک طرف معامله (خریدار) به جای دانستن کیفیت تک تک کالاها، فقط توزیع احتمال کیفیت آنها را داشته باشد، در اینصورت شکل­گیری مبادله بهصورتی که در مباحث کلاسیک اقتصاد با فرض اطلاعات کامل انجام می‎پذیرفت، نخواهد بود. در این شرایط خریداران بر مبنای انتظاری که از توزیع احتمال کیفیت کالاها دارند، قیمت متوسطی را به فروشندگان پیشنهاد خواهند کرد. این متوسط قیمت ممکن است کمتر از حداقل قیمت درخواستی فروشندگان کالای با کیفیت بالا برای ارائه کالای خود و بالاتر از حداقل قیمت درخواستی فروشندگان کالای با کیفیت پایین باشد. در نتیجه کالاهای با کیفیت بالا به بازار عرضه نشده و تنها کالاهای با کیفیت پایین مورد مبادله قرار می­گیرند. در اینصورت بیان می­شود که کالای بد کالای خوب را از بازار خارج می­کند. بروز چنین پدیده­ای  در اقتصاد انتخاب نامساعد[14][15] نامگذاری شده است.

پدیدة انتخاب نامساعد در بازار بیمه نیز بهمانند سایر بازارها در اقتصاد و شاید بسیار معمول­تر رواج دارد. در بازار بیمه شرکتهای بیمه‎خواهان این هستند که مشتریان[16] خود را با توجه به درجه تمایل آنها نسبت بهپذیرش ریسک بشناسند. زیرا افرادی که دارای ریسک بالا هستند برای شرکت بیمه خوشایند نیستند و این شرکتها تمایل به دریافت حق بیمه بیشتری از این افراد دارند. در صورتی که در بازار بیمه، حق بیمة متوسط و یکسانی برقرار باشد، افراد دارای ریسک پائین، از این نوع قراردادها امتناع خواهند کرد[17] و لذا مشتریان شرکت بیمه را اکثراً افراد دارای ریسک بالا تشکیل خواهند داد. در اینصورت شرکت­های بیمه دچار زیان می‎شوند و مجبور به افزایش حق بیمه می­شوند. در نتیج? این عمل بخش دیگری از افراد دارای ریسک پایین از بازار خارج می­شوند. این امر سبب می‎شود که در نهایت همه مشتریان شرکت بیمه متشکل از افراد با ریسک بالا خواهند بود و پدیده­ای همانند آنچه که در بازار کالاها با اطلاعات نامتقارن وجود دارد، در بازار بیمه نیز به وقوع خواهد پیوست.

بهمنظور اجتناب از بروز آثار جانبی انتخاب نامساعد، تئوری­های جایگزین در بازارها معرفی شده است. برای آشنایی با این تئوری‎ها به یک شکل ساد? آن در اینجا پرداخته می­شود. مدل سادة زیر ساختار سود انتظاری برابر صفر برای یک شرکت بیمه را نشان می­دهد. در این الگو یک مشتری خسارتی به‎اندازه  با احتمال مشخص  متحمل می­شود، در اینصورت حق بیمة پرداختی مشتری توسط رابطة زیر تعریف می­شود[18]:

                                                                                  (1)
در معادلة فوق:

: حق بیمة پرداختی، : هزینة کارگزاری پرداختی توسط شرکتهای بیمه نسبت به کل حق بیمة دریافتی خالص توسط شرکت بیمه، : هزینة ثابت دفترداری[19]، : احتمال وقوع حادثه برای بیمه­گذار، : مقدار زیان و یا خسارت وارد شده به‎بیمه­گذار، : هزینة پردازش دریافت خسارت بیمه، : سطح کاستنی انتخابی[20] توسط بیمه­گذار، و : هزینه­ای برای جبران هزینة متقابل قراردادهای منعقد شده در نرخهای مختلف ریسک.

در شرایط سود انتظاری صفر، خالص جبران هزینه­های متقابل برای نرخهای مختلف ریسک باید برابر صفر باشد، لذا خواهیم داشت:

(2)                                                                                 

که در آن : نسبت مشتریان دارای ریسک نوع نسبت به کل مشتریان است.

شرکتهای بیمه برای مشتریانی که نوع ریسک آنها مشخص نیست، بر اساس مشخصات قابل مشاهدة مشتریان، نظیر سن فرد که با ریسک همبستگی دارد، آنها را طبقه­بندی می‎کنند. همچنین برای مشتریان بالقوه در یک طبقه ریسک مشخص چندین سطح کاستنی پیشنهاد می­شود که فرد بیمه­گذار از میان آنها یک سطح دلخواه را انتخاب کنند. در این صورت تعیین حق بیمه به سطح کاستنی انتخابی و سایر ویژگیهای قابل مشاهده مشتریان بستگی خواهد داشت.

(3)                                                                 و   

که در آن:

: بردار ویژگیهای قابل مشاهده است. این بردار نشاندهنده میزان خسارتی است که باید بیمه شود.

: سطح کاستنی انتخابی.

رابطة عکس بین  و  ( )، بدین معنی است که هرچه سطح کاستنی انتخابی بالاتر باشد، در اینصورت حق بیمة پرداختی کمتر خواهد شد.

 یک بیمه­گذار با ریسک ، سطح کاستنی را به‎گونه­ای انتخاب می­کند که مطلوبیت انتظاریش حداکثر شود. با فرض تابع مطلوبیت انتظاری اکیداً مقعر فون نیومن-مورگنسترن[21] که منعکسکننده خاصیت ریسکگریزی است، خواهیم داشت:

 

                  

برای یک بیمه­گذار با ثروت  و با انتخاب سطح کاستنی ، شرط مرتبة اول  حداکثر سازی مطلوبیت بهصورت زیر است:

(4)                     و یا      

در معادلة بالا، ؛ قیمت نهایی پوشش­ بیمه[22] است. در شرایطی که خدمات بیمه‎ای بهصورت منصفانه قیمت­گذاری شود و بیمه­گذار پوشش کامل بیمه را انتخاب کند، معادلات  (1) تا (4)  برقرارخواهند شد.

با توجه به رابطة (4)، انتخاب کاستنی توسط مشتریان به عواملی نظیر:  احتمال وقوع حادثه ?، درجه ریسکگریزی[23] و قیمت نهایی پوشش بیمه بستگی دارد.

بنابراین با توجه به رابطة (4)، تقاضا برای بیمه نیز مانند تقاضا برای انتخاب سطح کاستنی، بهصورت زیر استخراج می­شود:

(5)                                                                     
که در آن، : سطح کاستنی انتخابی،: نوع ریسک، : درجة ریسکگریزی و: قیمت نهائی پوشش بیمه است.

اگر سازماندهی یک شرکت بیمه بدون هزینه در نظر گرفته شود و نوع ریسک فرد قابل مشاهده باشد، در این صورت بیمه بهصورت منصفانه قیمت‎گذاری خواهد شد. بنابراین خواهیم داشت  و در اینصورت هر مشتری پوشش کامل[24] بیمه را اختیار میکند؛ .

چنانچه خرید بیمه دارای هزینه بوده و نوع ریسک فرد قابل مشاهده باشد، در این صورت قیمت نهایی پوشش­ بیمه با وجود غیرمنصفانه بودن آن ثابت خواهد بود. لازم به ذکر است که در هر دو حالت مذکور که نوع ریسک مشتری قابل مشاهده است، فهرست سطح کاستنی بهصورت تابعی خطی با شیب  بوده و هیچگونه جبران هزینة متقابل بین قراردادها وجود ندارد، بنابراین خواهیم داشت: .

در بازاری که در آن نوع ریسک قابل مشاهده نیست و اطلاعات نامتقارن وجود دارد، حالت تعادلی قراردادها[25] بستگی به صراحت و دقت روشهای طبقه­بندی ریسکی مشتریان توسط شرکتهای بیمه و شیوه­ای که شرکتهای بیمه و مشتریان به چانه­زنی می­پردازند، دارد. در صورتی که طبقه­بندی ریسکی مشتریان بهصورت کامل[26] انجام شده باشد، حالت تعادل بهصورتی که در آن ریسک قابل مشاهده باشد، خواهد بود و اگر طبقه­بندی ناقص[27] انجام شده باشد، در آن حالت انتخاب نامساعد تشریح شده توسط راتچیلد و استیگلیتز[28]، نتایج  بهدست آمده در حالت طبقه­بندی کامل را نقض می­کنند. نمودار  (1) مسئله انتخاب نامساعد را در حالت وجود دو نوع ریسک و بدون وجود هزینه­های اضافی نشان می­دهد.

در نمودار (1)، محور افقی ( ) نشاندهندة میزان ثروت فرد در صورت عدم خسارت و محور عمودی ( )، ثروت فرد را در صورت مواجه شدن با زیان یا خسارت نشان می­دهد. در این نمودار هر یک از منحنی­های بی­تفاوتی نشان‎دهندة مکان هندسی ترکیباتی از ثروت در صورت احتمال وجود زیان و یا احتمال عدم زیان  است، که سطح مطلوبیت ثابتی را عاید فرد می­کند. نقطة  ترکیب ثروت فرد بیمه­گذار را در دو حالت بدون وجود زیان ( ) و حالت وجود زیان ( ) نمایش می­دهد. خط  درجه ترکیباتی از ثروت در حالت وجود و یا نبود خسارت را نشان می­دهد که ارزش انتظاری برابری برای فرد دارند. فردی که روی خط  درجه قرار دارد، نسبت به بیمه کردن یا نکردن دارائی یا ثروت خود بی­تفاوت است.

 خطوط Fair-odd[29]، ریسکهای بالا را نشان می‎دهند و ریسکهای پایین بهترتیب با خطوط EH و EL  روی شکل نشان داده شده­اند. زمانی که احتمال زیان مشتری بهصورت اطلاعات مخفی است، تعادل اطلاعات کامل (L و H) که در هر دو نوع ریسک بهصورت بهینه بیمه شده است. بهدلیل انتخاب نامساعدL  در ریسکهای بالا قابل دسترسی نخواهد بود.

در الگوئی که توسط ارو[30] پیشنهاد و به وسیله پاولی[31] و اشمالنسی[32] بسط داده شده است، طبقه­بندی ریسکی مشتریان ناقص بوده و شرکتهای بیمه درگیر یک رقابت خالص قیمتی[33] ­باشند بنابراین در تعادل، قیمت نهایی خدمات بیمه ثابت است. در چنین تعادل قیمت­گذاری خطی[34]، مشتریان با ریسکهای مختلف از طریق انتخاب کاستنی از هم تمیز داده می­شوند، بهطوریکه‏ مشتریان با ریسکهای بالاتر کاستنی پایین­تری را انتخاب می­کنند. بهعلاوه‏ در حالی که قراردادهای بیمه با ریسک پایین، هزینه­های قراردادهای با ریسک بالا را جبران می­کنند، مقدار  مخالف صفر خواهد بود، .

قیمت متوسط بیمه و خالص هزینههای ثابت دفترداری ( ) برای تمام قراردادهای بیمه با ریسک متفاوت یکسان خواهد بود. نمودار (2) تعادل قیمت­گذاری خطی را با وجود دو نوع ریسک و هزینه­های اضافی مثبت (مثل هزینه­های کارگذاری) ( ) نشان می­دهد که در آن هزینة ثابت دفترداری قراردادهای گروهی[35] وجود نداشته  و همچنین حق­الزحمة درخواست خسارت از شرکت بیمه برابر صفر می­باشد ( ). باید توجه کرد در صورتی که قراردادها بهصورت گروهی منعقد شود و همه مشتریان (بیمه­گذاران) قیمت متوسطی را پرداخت کنند، در اینصورت علامت‎دهی بازار بهمنظور تفکیک مشتریان از یکدیگر وجود نخواهد داشت. بنابراین وقتی که مشتریان دارای ریسک پایین، سطح کاستنی بالاتری را انتخاب می­کنند، اقدام این مشتریان با پرداخت قیمت متوسط پایین­تر برای پوشش­دهی جبران نمی­‎شود.

به نظر راتچیلد و استیگلیتز[36]، در بازاری که ریسکها مشخص نبوده و طبقه­بندی ناقص ­باشد، شرکتهای بیمه درگیر رقابت قیمتی[37] خواهند شد و از طریق ارائه خدمات بیمه با نرخهائی که بهصورت غیرخطی تنظیم و در آنها هزینة پرداخت جبران متقابل وجود ندارد، به رقابت خواهند پرداخت. در این حالت تفکیک مشتریان، مبتنی بر انتخاب نوع ریسک و انتخاب میزان سطح کاستنی خواهد بود. اما متوسط قیمت بیمه و هزینه‎های ثابت با توجه به نوع ریسک متفاوت خواهد بود. به بیان دیگر، این هزینه­ها برای افرادی که از نظر بیمه­گر از ریسک کمتری برخوردار بوده، اما دارای سطح کاستنی انتخابی بالاترند، کمتر خواهد بود. این موضوع مبین این است که با وجود تفکیک‎پذیری برای هر طبقه از بیمه­گذاران با ریسک­های متفاوت، یک تعادل که از برابری عرضه و تقاضای بیمه حاصل می‎شود، وجود خواهد داشت.

نظریة بازارهای رقابتی به همراه  نظریه انتخاب نامساعد متعاقباً توسط ریلی[38]، چو و کرپس[39] بسط داده شده و بر این اساس الگوهائی تدوین شده‎اند که در آنها همیشه علامت­دهی بهصورت نتیجه تعادل بازار ارائه می­شود. علاوه بر این، طبق نظریه‎های مزبور، انتظار می­رود که یک بازار رقابتی با ریسکهای نامشخص و طبقه­بندی ناقص ریسک به تعادل مسلط پاره­تو[40]، بهعنوان جزئی از قراردادهای سربسر[41] فردی، در مجموعه­ای از طبقه­بند­های منفک نائل شود. اما بر اساس نظریة میازاکی علامت­دهی را میتوان همراه با جبران هزینة متقابل پیش­بینی کرد. اگر این نتایج در تعیین میزان ریسک بهحساب آورده شوند، در این صورت، تعادل بهوجود آمده در طبقه­بندی­های منفک، یک تعادل برتر پاره­تو[42] خواهد بود.

 در تعادل میازاکی[43] مشتریان از طریق تفاوت در پذیرش ریسک با توجه به‎سطح کاستنی که انتخاب می­کنند از یکدیگر تفکیک می­شوند که این تفکیک در نقاط و  در نمودار (1) نشان داده شده است. سودی که شرکتهای بیمه از قراردادهای با ریسکهای پایین کسب می­کنند، میزان ضرری را که بابت ریسکهای بالا متحمل می‎شوند، جبران می­کند. بنابراین می­توان بیان داشت که قراردادهای بیمه با ریسک پایین جبران هزینة قراردادهای با ریسک بالا را می­کنند. بهعلاوه‏ در تعادل مذکور قیمت متوسط خدمات بیمه­ای و خالص هزینه­های ثابت ( ) برای سطوح کاستنی بالاتر، کمتر خواهد بود و سطوح مختلف کاستنی پیشنهادی بهصورت غیرخطی خواهند بود.

در مقایسه با نظریه­های فوق می­توان به نظریه­های ویلسون[44]، گراسمن[45] و هلویگ[46] اشاره کرد که در آنها یک تعادل یک­کاسه[47] ارائه شده است. در این حالت چنانچه متقاضیان دریافت خدمات بیمه­ای بهصورت یک­کاسه در طبقات تفکیک شدة سربه‎سری، گروه­بندی شده باشند، تعادل حاصله یک تعادل مسلط پاره­تو نبوده، بلکه به شرایط تعادل برتر پاره­تو تبدیل خواهد شد. جبران هزینة متقابل هنگامی رخ می­دهد که ریسکهای متفاوت در چارچوب قرارداد سر­به­سری یک­کاسه قرار گیرند، که توسط افراد با  ریسکهای پایین­تر ترجیح داده می‎شود (نقطه G در نمودار  (1)).

شواهدی وجود دارند که اگر شرکتهای بیمه دارای قراردادهای بیمه­ای با سطح کاستنی­های متفاوتی باشند،  این شواهد یک رشته نظریه­های متفاوتی را در تقابل با ایده­های ویلسون، گراسمن و هلویگ شکل می­دهد. بر اساس این نظریه­ها، شرکتهای بیمه قادرند مشتریان خود را از نقطه نظر ریسکگریزی بهطور کامل طبقه­بندی کنند، بهعبارت دیگر در این صورت انفکاک کامل وجود دارد.

برای تمایز بین حالتهائی که ممکن است جایگزین یکدیگر شوند، تعادل بازار بهصورت تجربی و از طریق تخمین حق بیمه (تابع 3) و تابع تقاضا برای سطوح کاستنی (معادله 5) در بازار بیمه مورد بررسی قرار می­گیرد. برای تخمین معادلة (5) باید جایگزین‎هائی[48] برای متغیرهای غیر قابل مشاهده  که بهترتیب نشاندهندة نوع ریسک و میزان ریسک­گریزی‎اند، تعریف شود. بر اساس نظریات بویر و دایون، از متغیرهای ثروت، سن و جنسیت بهعنوان جانشین­هایی برای متغیر  و از مشاهدات گذشته مبنی بر درخواست دریافت خسارت وارده بر وسیلة نقلیة بیمه­گذار از شرکتهای بیمه، بهعنوان جانشین‎هایی برای متغیر ، میتوان استفاده کرد.

مطالعه تجربی بویر و دایون حاکی از آن است که ریسک، تأثیر معنی­داری (از نظر آماری) بر انتخاب کاستنی دارد . بهعبارت دیگر، این مطالعه نشان می­دهد که بین میزان ریسک و سطح کاستنی انتخابی یک رابطة معنی­دار بهصورت معکوس وجود دارد. همچنین مطالعة مزبور تعادلی را همراه با تفکیک­پذیری نشان می­دهد.

بهعلاوه‏؛ در صورتی که فهرست براورد حق کاستنی غیرخطی باشد ، مشاهدات تجربی معرف یک شرایط تعادلی همراه با علامت­دهی بازار خواهد بود. در صورت خطی بودن فهرست حق بیمة کاستنی  و عدم وجود تفکیک­پذیری ریسکها ، مشاهدات این محققان تعادل یک­کاسه و یا تعادلی سازگار با طبقه­بندی کامل را امکان­پذیر می‎کند. سرانجام مشاهدات حاصل از یک فهرست کاستنی خطی در مورد مشتریانی که تنوع در ریسک آنها از طریق سطح کاستنی انتخابی مشخص شده باشد  ، با تعادل قیمت­گذاری خطی همراه با رقابت قیمتی محض سازگار خواهد بود.

 

3- ارایة الگو و داده­های تحقیق

در این بخش بعد از ارائه یک الگوی تجربی که از الگوهای بسط یافتة موجود در زمینة بررسی بازارهای با اطلاعات نامتقارن انتخاب شده‎اند، شواهد علامت­دهی بازار و آزمون وجود جبران هزینة متقابل بررسی می­شوند. الگوی تجربی ارائه شده، الگوئی است که با توجه به ادبیات تجربی موضوع مورد مطالعه انتخاب گردیده که در مدل­سازی بازارهای بیمه با اطلاعات نامتقارن بیشترین کاربرد را دارد.[49]

 

 

3-1- معرفی الگوی تجربی و روش تخمین

در مطالعة حاضر، فهرست حق بیمة پرداختی (معادله 3) و تابع تقاضا (معادله 5) بهصورت یک سیستم هدانیک استاندارد بهصورتی که توسط روزن[50] مورد بحث قرار گرفته برآورد می‎شود. ضرایب معادلات (3) و (5) با استفاده از اطلاعات جمع­آوری شده برآورد و از فرآیند تبیین شده توسط بارتیک[51] و ایپل[52] تبعیت شده است. در قدم اول، فهرست سطوح کاستنی بهصورت فرم خلاصه شده[53]  معادلة حق بیمة هدانیک با فرض وجود تعامل بین شرکتهای بیمه و مشتریان مورد برآورد قرار گرفته است. فهرست مذکور توسط هر مشتری و بهوسیله ترجیحات وی در انتخاب سطح کاستنی و قیمت نهایی پوشش­دهی بهصورت برونزا در نظر گرفته شده است.

ذکر چند نکته در ارتباط با تابع معکوس پیشنهاد نهایی (تقاضا برای سطح کاستنی انتخابی)، ضروری است. فرم تبعی این تابع بهمتغیرهایی از قبیل قیمت نهایی پرداخت شده، نوع ریسک بیمه­گذار و سایر متغیرهای انتقال دهندة منحنی تقاضا بستگی دارد. همچنین از مسئلة همسانی که در تخمین تابع تقاضا در یک تعادل هدانیک به‎دلیل استفاده از متغیرهای ابزاری برای حق بیمه نهایی ایجاد می­شود و بهطور برونزا محدودیت بودجة افراد را تحت تأثیر قرار می­دهد، چشم پوشی می­گردد.[54] فرض می‎کنیم که پارامترهای تأثیرگذار بر میزان ریسکگریزی، مستقل از نوع اتومبیل باشند.

معادلات (3) و (5) با تصریح سیستم دو معادله‎ای برای تشریح بازار بیمة اتومبیل بهصورت زیر بهکار گرفته شده­اند:

(6)               

(7)

در روابط بالا، : قیمت بیمه یا حق بیمة ناخالص پرداختی به‎شرکت بیمه توسط مشتریان برای دریافت پوشش خدمات بیمه، : متغیر موهومی سطح کاستنی 10درصد ( برای سطح کاستنی 10 درصد و  در غیر اینصورت)، : متغیر موهومی سطح کاستنی 15 درصد ( برای سطح کاستنی 15 درصد و  در غیر اینصورت، : سن (مدل) اتومبیل، :  متغیر موهومی نشاندهندة نوع اتومبیل است، : سابقة رانندگی فرد برحسب سال، : متغیر موهومی نشان­دهنده جنسیت راننده که مقادیر صفر یا یک را اختیار می­کند. برای فرد مذکر این متغیر مقدار یک و در غیر اینصورت مقدار صفر را اختیار می­کند. : متغیر موهومی نشان­دهندة برآورد سطح کاستنی که مقادیر صفر، یک و دو را اختیار می­کند. چنانچه آنگاه ، اگر ، آنگاه  و اگر آنگاه ، : متغیرهای موهومی مربوط به ثروت که با متوسط درامد ماهانه که به چهار طبقه تقسیم شده، جایگزین شده­اند. : متغیر موهومی نشاندهندة تجربة حداقل یک تصادف در گذشته برای فرد بوده که وی از شرکت بیمه ادعای خسارت کرده است. این متغیر برای کسانی که در طول سال خسارتی متحمل می­شوند، مقدار یک و در غیر اینصورت مقدار صفر را اختیار می­کند.

در تخمین ضرایب معادلات فوق در مرحلة اول، متغیرهای ابزاری بارتیک[55] را برای برآورد قیمت نهایی پوشش دهی ، بهکار می­بریم. متغیرهای ابزاری مذکور عبارتند از: ثروت که با متوسط درامد ماهیانه جایگزین شده است، سن افراد، نوع اتومبیل و تعداد سالهای کارکرد وسیلة نقلیه­ . در مرحلة دوم، معادلة معکوس پیشنهاد نهائی با استفاده از تابع لوجیت رتبه­بندی شده[56]، برآورد می­شود که این امر سبب بهبود در شیوة برآورد می­شود. البته طبیعت مرتبه­ای و ناهمبسته بودن داده­های انتخاب کاستنی مورد استفاده، بهکارگیری چنین مدلی را ضروری می­کند، اما به هر حال همچنان‎که توسط گرین[57] تاکید شده باید در تفسیر علامت ضرایب بهدست آمده در مدلهای رتبه­ای دقت کافی را به‎کاربرد. بنابراین در این مطالعه، ترجیح بر آن است که ضریب متغیر تجربة تصادف در گذشته ( )، علاوه بر اینکه از نظر آماری بهطور معنی‎داری مخالف صفر باشد، باید تأثیر متغیر مذکور بر احتمالات پیش­بینی شدة مقادیر کاستنی قطعی، نشاندهندة علاقمند بودن افراد دارای ریسک پایین به سطح کاستنی بالا باشد.

در بررسی­های انجام گرفته شده در این زمینه، بهویژه در مطالعات «دایون و دوهرتی»، شواهدی سازگار با پیش­بینی­های علامت­دهی یکنواخت ارائه شده است. یعنی در این حالت، ممکن است افراد دارای ریسکهای پایین­تر علائمی دال بر خرید قراردادهائی با کاستنی بالاتر نشاندهند و در صورت مطالبة حق بیمه­های کمتر توسط شرکتهای بیمه برای ارایة خدمات در سطح پوشش­دهی پایین‎تر، تعداد چنین متقاضیانی افزایش و در نتیجه زیان­های وارده بر شرکت­های بیمه کاهش یابد.

این موضوع هم اکنون برای همة شرکتهای بیمه­ مصداق دارد. به‎بیان دیگر، انتظار بر این است که حق بیمة پرداختی رابطة معکوس با سن فرد و سن خودرو و رابطة مثبت با جنسیت راننده داشته باشد. متغیرهای ، که بهترتیب نشاندهندة نوع اتومبیل و تعداد سالهای رانندگی بیمه­گذار می­باشند، متغیرهای کنترلی نامیده می‎شوند، که توسط شرکتهای بیمه برای نرخ­گذاری قراردادها مورد استفاده قرار می‎گیرند. در نهایت در این مطالعه یک رشته شرایط تعاملی انتخاب کاستنی، به همراه متغیرهای سن فرد، سالهای رانندگی و نوع اتومبیل مورد بررسی قرار گرفته، که شرایط مذکور منعکس‎کنندة تردیدهایی نسبت به تغییر حق بیمة نهایی در اثر تغییرات خصوصیات اتومبیل و سالهای رانندگی است.

در معادلة  (7) متغیرهای ، تغییرات در ترجیحات ریسک[58] را نشان می­دهند. فرض بر این است که انتخاب سطح کاستنی با ثروت مرتبط باشد، بهطوریکه‏ این انتخاب با کاهش ریسکگریزی مطلق در تمام افراد بیمه شده سازگار باشد. این موضوع معادل با این است که ادعا کنیم افراد ثروتمند ریسک خسارتهای کوچک را به راحتی می­پذیرند. از آن‎جا  که دستیابی به اطلاعات در زمینه ثروت افراد مقدور نیست، لذا بهجای این متغیر میتوان از یک متغیر جایگزین که همبستگی نسبتاً بالائی با میزان ثروت دارد (همانند متوسط درامد ماهیانه فرد)، استفاده کرد. الگوی استفاده شده در این مطالعه، یک الگوی سیستم معادلات همزمان است، که بهصورت سیستماتیک و به روش حداکثر راست­نمائی با اطلاعات کامل ( )[59]، با استفاده از نرم­افزار  برآورد شده و مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است.

 

3-2- مروری بر جامعة آماری و دادههای تحقیق

بهمنظور بررسی شواهد علامت­دهی بازار و وجود جبران هزینة متقابل و آزمون فرضیه‎ها در یک الگوی تجربی، بازار بیمة بدنه خودرو در ایران در نظر گرفته شده است. با توجه بهمحدودیت­های موجود، این بررسی تنها محدود به بخشی از شهر تهران و با اتکا بر آمار و اطلاعات جمع­اوری شده به طریق میدانی (تکمیل پرسشنامه توسط صاحبان خودرویی که اتومبیلشان دارای بیمة بدنه بوده و حداکثر 10 سال از عمر خودروی ایشان گذشته باشد)، انجام پذیرفته است. در این راستا، مجموعه داده­های مورد استفاده مشتمل بر تعدادی سطح کاستنی انتخابی توسط بیمه­گذاران در سه سطح بوده است. سطوح کاستنی مورد بحث عبارتند از  پایین­ترین سطح «5 درصد»، سطح میانی «10 درصد» و بالاترین سطح «15 درصد». طبق قوانین بیمة بدنه خودرو در کشور، در اولین تصادف بیمه شده،10 درصد خسارت (کاستنی) بر عهدة مشتری است و در تصادفات بعدی سهم مشتری بهترتیب 20 و 30 درصد می­شود.[60] چارچوب تنظیم پرسشنامه به‎گونه­ای است که پاسخ بیمه­گذار برای اولین تصادف مدنظر است، که در میان سطوح انتخابی پیشنهادی، مشتریان حق انتخاب یکی از سطوح مزبور را دارند. ویژگی چارچوب و روش انتخابی حاضر نسبت به آنچه که در قانون بیمة بدنه مرسوم می­باشد، این است که نظام طبقه­بندی مشتریان مبتنی بر سیستم خودانتخابی[61] بوده و لذا پاسخ­های دریافتی، منعکسکنندة ترجیحات مشتریان و نشانه‎هایی از درجة ریسک‎گریزی آنان می­باشند. این امر برای شرکتهای بیمه این امکان را فراهم می­آورد تا بتوانند از طریق مشاهدة رفتار مشتریان خود اقدام به تعیین نرخ بیمه و قیمت­گذاری خدمات بیمه­ای کنند.

بهمنظور جمع­آوری اطلاعات مورد نیاز برای آزمون فرضیه­های تحقیق، خودروهای سواری سطح شهر تهران که در منطقة شش شهرداری تردد می­کردند و دارای بیمه بدنة تصادفات بودند، در نظر گرفته شده‎اند. و با توجه به اینکه حجم جامعة آماری بیش از 10000 خودرو است، لذا برای انجام آزمونها و استنباطات آماری طبق جدول کوکران[62] حجم نمونه به اندازة 300 مورد کافی خواهد بود.

در این راستا، سه منطق? امیرآباد شمالی، کارگر جنوبی و تقاطع زرتشت-ولی­عصر از منطقة شش شهرداری کلان شهر تهران انتخاب شدند. پس از بررسی منطقة مورد مطالعه، این نتیجه حاصل شد که تکمیل پرسشنامه­های مربوطه از صاحبان خودرو در پمپ بنزین­های منطق? مورد نظر عملی­تر خواهد بود و جمع­آوری اطلاعات سریعتر انجام خواهد گرفت.  لازم به ذکر است که موقعیت مکانی مناطق مزبور به‎گونه­ای است که در هر جایگاه پمب بنزین، خودروهای مراجعه کننده

از نظر نوع، مدل، ارزش خودرو، سطوح درامدی رانندگان و سایر ویژگیها بسیار متنوع و دارای پراکندگی بیشتری‎اند.

بهمنظور بهدست آوردن اطلاعات مورد نظر، در چند نوبت، در روزها و ساعات مختلف و بهصورت تصادفی بیش از 500 فقره پرسشنامه در بین رانندگان خودروهای سواری توزیع شد. تکمیل‎کنندگان پرسشنامه با آگاهی از این موضوع که میزان انتخاب سطح کاستنی در تعیین حق بیمة پرداختی آنها بهطور مستقیم دخالت خواهد داشت، اقدام به پاسخگوئی کرده­اند. از این تعداد،  تنها تعداد 325 فقره پرسشنامه دارای اطلاعات کامل بوده­اند که برای آزمون فرضیه­ها و استنباطات آماری استفاده شده‎‎اند.

 

 

 

3-3-  بررسی و توصیف دادههای آماری

مدل مورد نظر با استفاده از داده­های آماری جمع­آوری شده در سال 1385 (بهصورت میدانی) از خودروهای سواری در منطقة شش شهرداری تهران تخمین زده شده است.

جدول (1) اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه­ها را که در برآورد الگو مورد استفاده قرار گرفته است، بهطور خلاصه نشان می­دهد. جدول(2)  نیز خلاصه آماره­های توصیفی متغیرهای استفاده شده در تحلیلهای رگرسیونی را به تفکیک سطح کاستنی انتخابی نشان می­دهد.

اگر چه هیچ شناخت دقیقی در داده­های توصیفی نسبت بهمشخصات اصلی و نوع اتومبیل وجود ندارد، ولی آمارهای میانگین متغیرها در سطوح مختلف کاستنی، شواهد مقدماتی از روابط حاکم در بازار بیمه بهکار رفته در این تحقیق را ارائه می­دهند. برای مثال، فراوانی متغیر تعداد تصادفات، با افزایش نرخ سطح کاستنی کاهش می‎یابند. متغیر میانگین سن اتومبیل نیز برای این افراد که سطح کاستنی بالاتری را انتخاب می‎کنند، پایین­تر است. همچنین میانگین سالهای رانندگی با افزایش سطح کاستنی افزایش می­یابد، یعنی  با یک مرور کلی داده­های تحقیق، میتوان نتایج زیر را به سهولت دریافت، که در طبقة بیمه­گذاران با سطح کاستنی انتخابی پایین (5درصد) اولاً، فراوانی تصادف در یک سال گذشته (و ایجاد خسارت برای شرکتهای بیمه) بالا بوده و ثانیاً سایر ویژگیهای تأثیرگذار در ریسک‎پذیری این افراد دارای فراوانی نسبتاً زیادی است. از جمله سن رانندگان و سالهای رانندگی فرد در این طبقه، بالا و عمر خودروهای این گروه نیز نسبتاً بالا است.

مشاهدات فوق میتواند شواهدی دال بر علامت­دهی افراد با ریسک بالا در نمونه گرفته شده قلمداد شوند، زیرا از آنجا که متغیر ریسک با سن و سالهای رانندگی و سطح کاستنی انتخابی‎ رابطة عکس و با عمر وسیلة نقلیه رابطة مستقیم دارد، لذا میتوان از متغیرهای مربوطه برای طبقه­بندی ریسک مشتریان بیمه (مشتریان) استفاده کرد.

جدول 1- خلاصه اطلاعات حاصله از پرسشنامه­ها


فراوانی نسبی

فراوانی مطلق

 

 

325 نفر

تعداد نمونه

3/45 سال

میانگین سن بیمه­گذاران

4/18 سال

متوسط سالهای رانندگی بیمه‎گذاران

9/4 سال

متوسط سن وسیله نقلیه

7292/323 هزار تومان

متوسط حق بیمة پرداختی

3169/0

103 مورد

تعداد زیان وارد شده در نمونه

9415/0

306 نفر

تعداد مردان در نمونه

0585/0

21 نفر

تعداد زنان در نمونه

منبع: محاسبات محققان از اطلاعات موجود در پرسشنامه­ها

 

جدول 2- خلاصه آمار متغیرهای عمده استفاده شده در مدل به تفکیک سطح کاستنی انتخابی

 

نرخ سطح کاستنی انتخابی

5 درصد

10 درصد

15 درصد

تعداد مشاهدات (نفر)

141

79

105

تعداد تصادفات (مورد)

43

28

30

متوسط سن اتومبیل (سال)

895/4

552/2

720/3

متوسط سن راننده (سال)

1/42

7/46

4/48

متوسط سالهای رانندگی (سال)

01/16

13/19

84/20

منبع: محاسبات محققان از اطلاعات موجود در پرسشنامه­ها

 

 

4-3- برآورد ضرایب الگو

سیستم معادلات معرفی شده که بر پایة تحقیقات تجربی روزن، اسپنس و دایون است، به روش حداکثر راست­نمائی با اطلاعات کامل[63]، بر پایة مشاهدات جمع­آوری شده برآورد شده است. و ضرایب حاصله از برآورد الگو در جدول (3) نشان داده شده است.

 

جدول 3- برآورد ضرایب سیستم معادلات همراه با آمارة آزمون t

برآورد ضرایب معادله 7

برآورد ضرایب معادله شماره 6

آماره آزمون t

ضریب برآورد شده

متغیر

آماره آزمون t

ضریب برآورد شده

متغیر

1.30212

-13.0924

-0.4395

0.5448

1.3585

0.7363

-1.3554

3.8133

0.4319

-0.6094

-0.0003

0.1004

0.2422

0.1357

-0.2732

0.0134

Constant

RT

W1

W2

W3

MALE

PERAGE

17.2905

-10.5591

-3.4374

-0.1145

-0.1806

0.5488

-15.5624

-6.2624

-5.0964

-6.6144

-0.6080

-0.2853

-0.1003

0.2428

-0.0467

2.3831

1.7640

1.0729

1.9682

-0.4659

2.1905

-1.9760

-0.5902

401.9282

-14.9849

-90.3857

-0.1787

-0.4746

1.3601

-207.9753

-102.3321

-89.7949

-122.9454

-0.4468

-5.8266

-2.7447

8.1329

-1.5265

51.4398

42.8302

30.6244

60.9205

-0.4001

1.6112

-27.2642

-0.26542

Constant

D1

D2

A

A.D1

A.D2

SYM1

SYM2

SYM3

SYM4

DRAGE

SYM1.D1

SYM2.D1

SYM3.D1

SYM4.D1

SYM1.D2

SYM2.D2

SYM3.D2

SYM4.D2

DRAGE.D1

DRAGE.D2

MALE

PERAGE

0.061

Adjusted R2

0.662

Adjusted R2

منبع: یافته­های تحقیق

 

نکتة مهم‎ی که باید در مورد ضرایب برآورد شده به آن اشاره کرد، این است که در نگاه اول ممکن است معنی­دار نبودن بعضی از ضرایب الگو سوال برانگیز باشد، اما از آنجا که متغیرهای لحاظ شده در سیستم برای برآورد معادلات طبق الگوی نظری و تصریح شد? بازار بیمه‎اند، لذا به حذف این متغیرها از مدل اقدام نشد.

همانطور که انتظار می­رفت، ضریب متغیر حق بیمة پرداختی، نسبت به سطح کاستنی انتخابی دارای علامت منفی است، یعنی یک رابطة معکوس بین حق بیمة پرداختی و سطح کاستنی انتخابی وجود دارد. ضرایب برآورد شده در مورد نوع اتومبیل نیز حاکی از آن است که با افزایش ارزش خودرو، بر عرض از مبداء مدل افزوده می­شود. این امر گویای این واقعیت است که با افزایش ارزش خودرو، حق بیمه پرداختی توسط مشتریان افزایش می­یابد. همچنین با توجه به الگوی برآورد شده، حق بیمة پرداختی رابطة معکوسی نیز با سن، جنسیت، مدل وسیلة نقلیه و سابقة سالهای رانندگی  فرد دارد. بنابراین، هرچه سن فرد و تجربة رانندگی فرد کمتر باشد، حق بیمه پرداختی افزایش یافته است.

موضوع دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد، رابطة عکس بین عمر وسیلة نقلیه و حق بیمه پرداختی است. طبق الگوی نظری و بررسی کلی داده­ها، انتظار می‎رفت که یک رابطة مستقیم بین عمر وسیلة نقلیه و حق بیمه پرداختی وجود داشته باشد، بدین معنی که هر چه عمر وسیله نقلیه بیشتر باشد، حق بیمه پرداختی نیز بیشتر شود. این امر بدین دلیل است که با بالا رفتن عمر وسیلة نقلیه، احتمال تصادف آن نیز بالا می‎رود. ولی در اینجا با توجه به ضرایب برآوردی، رابطة معکوسی بین عمر وسیلة نقلیه و حق بیمه پرداختی بهدست آمده است.  این تناقض از آنجا ناشی می­شود که در تخمین مدل، این واقعیت را که ارزش اتومبیل­های نو بالاتر بوده و در تعیین حق بیمه تأثیر تعیینکننده دارد، نادیده گرفته شده است. البته لازم به ذکر است که در اینجا ضریب این متغیر (عمر وسیلة نقلیه) از لحاظ آماری معنی­دار نیست.

همانطور که قبلاً ذکر شد، در انتخاب سطح کاستنی مهمترین عامل تأثیرگذار سابقة ادعای خسارت فرد بود. وجود یک رابطة معنی­دار قوی بین سابقة تصادف یا ادعای خسارت ( ) فرد و برآورد سطح کاستنی انتخابی ( ) نتایج انتظاری پژوهش حاضر را محقق می‎کند.

 

 

4-  شواهد تجربی علامت دهی

همانگونه که در بخشهای قبلی اشاره شد، مرور کلی داده­های مطالعه، حاکی از شواهدی در مورد علامت­دهی مشتریان است. اما برای اثبات این موضوع در  بازاری که اطلاعات نامتقارنی بین بیمه­گذار و بیمه­گر وجود دارد، آزمون فرضیه­ای بدین صورت که در بازار بیمه، افراد دارای ریسکهای پایین با انتخاب سطح کاستنی بالا و برعکس علامت­دهی می­کنند، انجام گرفته است.

 طبق نظریة روزن، اسپنس و دایون، برای مشاهدة علامت­دهی در بازارهای بیمه که دارای قیمت­گذاری غیر خطی‎اند، در ابتدا ضریب برآورد شده نوع ریسک بر روی انتخاب کاستنی در معادله  (7) را باید در نظر گرفت. معنی­دار بودن این ضریب، وجود رابطة معکوس را بین نوع ریسک و انتخاب کاستنی آشکار می­کند. برای توضیح بیشتر رابطة مذکور، احتمالات پیش­بینی شده برای هر سطح کاستنی انتخابی وقتی که  و  است، در حالی که سایر عوامل انتقال دهندة تقاضا در مقادیر میانگین نمونه ثابت نگاهداشته شده­اند را باید مورد بررسی قرار داد.

اطلاعات موجود در جدول (4) نشان می­دهد کسانی که ادعای خسارت می­کنند[64] علاقة بیشتری به انتخاب سطح کاستنی­ پایین­تر دارند، زیرا در پایین­ترین طبقة سطح کاستنی انتخابی احتمال وقوع تصادف و در نتیجه زیان شرکت بیمه نسبت به سایر طبقات سطوح انتخابی کاستنی بالاست و هرچه به‎طرف طبقة با کاستنی بالاتر حرکت می­کنیم، احتمال وقوع  خسارت کمتر می­شود. 

.

شواهد بهدست آمده مبنی بر این که افراد دارای  ریسک پایین سطح کاستنی بالاتری را انتخاب می­کنند، با تئوریهائی که تفکیک­پذیری را در یک تعادل انتخاب نامساعد پیشبینی میکنند، سازگار‎اند. این موضوع، تأیید کنندة این فرضیه  است که تعادل در بازار بیمة تصادفات اتومبیل شامل طبقه­بندی ناقص، انتخاب نامساعد و علامت­دهی در بازار است. بنابراین، نتایج حاصله نشان می­دهند که در بازار بیمه قراردادهای دارای ریسک پائین از طریق انتخاب سطح کاستنی بالاتر "علامت­دهی" می­کنند. لذا با وجود علامت­دهی از سوی این گروه از مشتریان، با دریافت حق بیمة متوسط پایین­تری برای پوشش بیمه برای این گروه، میتوان به آنها جایزه داده و ریسکهای بالاتر را که از طریق انتخاب کاستنی پایین­تر علامت می­دهند، با دریافت حق بیمة متوسط بالاتر برای پوشش بیمه جریمه کرد.

نتیجة مهمی که از بحث حاضر میتوان گرفت، این است که شرکتهای بیمه میتوانند با دریافت علامت‎هائی از نوع ریسک مشتریان خود با وجود نامتقارن بودن اطلاعات بین بیمه‎گذار و  بیمه­گر به طبقه‎بندی آن‎ها ، بپردازند و از این طریق از وقوع انتخاب نامساعد در بازار بیمه و در نهایت از شکست بازار بیمه که متاثر از نامتقارن بودن اطلاعات است، اجتناب ورزند.

 

جدول 4- تأثیر نوع ریسک بر احتمال انتخاب سطوح کاستنی

 

Prob[D=1]

Prob[D=2]

Prob[D=3]

نسبتی از افراد هر طبقه که در گذشته حداقل یکبار از شرکت بیمه ادعای خسارت کرده­اند.

نسبتی از افراد هر طبقه که هیچ گونه ادعایی از شرکت بیمه برای دریافت خسارت نکرده­اند.

اختلاف در احتمال

آمارة آزمون t

0.4174757

 

0.3150451

 

0.1024

(3.27)

0.2718447

 

0.3297297

 

-0.0579

(-10.23))

0.31068

 

0.31982

 

-0.0091

(-3.68)

منبع: یافته­های تحقیق

 

 

5-  شواهد تجربی برای یارانه دهی متقابل

طبق یافته­های میازاکی در مورد قراردادهای یک کاسه[65]، که بدون طبقه­بندی مشتریان بیمه­ منعقد می­شوند، افراد  بیمه­گذار دارای ریسک پایین، جبران هزینة متقابل افراد بیمه­گذار دارای ریسک بالاتر را می­کنند، اما تایید تئوری‎های پیش‎بینی مرتبط بهعلامت­دهی بازار که توسط راتچیلد، اس تیگلیتز، ریلی، چو، کرپس و میازاکی بسط داده شده­اند، نشان می­دهند که مشتریان بیمه از طریق مکانیسمی که خودشان آنرا تنظیم می­کنند، رتبه­بندی می­شوند. یعنی در صورتی که مشتریان از طریق مکانیسم خود انتخابی، خود را طبقه­بندی ­کنند، شواهدی از جبران هزینة متقابل که بر اساس آن هزینة قراردادهای بیمه با ریسکهای بالاتر بهوسیلة قراردادهای بیمه با ریسک پایین­تر جبران می­شود، وجود نخواهد داشت. در نتیجه، با طبقه­بندی افراد بر اساس درجة ریسکگریزی که تعادل‎های منفک همراه با قیمت‎گذاری غیرخطی را شکل می‎‎دهد، جبران هزینة متقابل بین طبقات مختلف ریسکی حذف می­شود.

بهمنظور آزمون وجود "جبران هزینة متقابل"، مجدداً از نظریة روزن، اسپنس و دایون  استفاده می­شود. بر اساس نظریة مزبور، در بازارهای بیمه با فرض قیمت‎‎گذاری غیرخطی و تعادل منفک و با استفاده از فراوانی نسبی تجربی از خسارت­های حاصله از تصادف وسائط نقلیه بهعنوان شاخصی برای برآورد احتمال خسارت در هر طبقة ریسکی ( ) برای انتخاب سطح کاستنی ( )، میتوان استفاده کرد.

جدول (5) مقادیر حاصله  که با توجه به نکات فوق محاسبه شده است را نشان می­دهد. در این جدول، ،  و  بهترتیب احتمال وقوع خسارت در طبقات ریسک بالا، متوسط و پائین محسوب می‎شوند.  باید توجه کرد که هر چند که احتمال وقوع خسارت در طبقة ریسکی بالا ( ) بیشتر از همین احتمال در طبقة ریسکی متوسط ( ) و پائین ( ) است، ولی با توجه بهپذیرش فرضیة تفکیک، فقط تفاضل  و  از لحاظ آماری معنی‎دار است. این نتایج در جدول (5) آورده شده است.

با قبول نظریة روزن، اسپنس و دایون و فرض تفکیک­پذیری در قرادادهای بین بیمه‎گذار و بیمه­گر و با توجه به تئوری‎های مربوط بهعلامت­دهی بازار که توسط راتچیلد، استیگلیتز، ریلی، چو، کرپس و میازاکی، بسط داده شده­اند و با در نظر گرفتن جدول(6) در مورد اختلاف بین میانگین احتمال خسارت طبقات مختلف ریسک، میتوان به نتایج زیر دست یافت:

طبق اطلاعات جمع­آوری شده با وجود طبقه­بندی ریسکی مشتریان بیمه از طریق مکانیسم خودانتخابی بهوسیله انتخاب سطح کاستنی توسط مشتریان، اختلاف بین میانگین احتمال خسارت طبقة افراد با ریسک بالاتر، با میانگین احتمال خسارت طبقة افراد با ریسک پایین­تر، از لحاظ آماری از هم مستقل‎اند.  لذا این فرضیة تحقیق مبنی بر جبران هزینة متقابل افراد دارای ریسک بالاتر بهوسیلة افراد دارای ریسک پایین­تر، نمیتواند مورد قبول واقع شود.

رد فرضیة فوق، بدین مفهوم است که در شرائطی که حق بیمه بر اساس ویژگی­های هر بیمه­گذار تعیین شود، و یا بهعبارتی مشتریان بر اساس ویژگی­های قابل مشاهده طبقه­بندی شوند، از یک سو درصد پوشش­دهی شرکت‎های بیمه افزایش یافته و در نتیجه سود آنها افزایش می­یابد. این امر بهمعنی راغب شدن افراد با ریسکهای پایین به پوشش بیشتر بیمه است و از سوی دیگر دیگر، با چنین مکانیسم قیمت­گذاری، مشتریان با ریسکهای بالا جریمه شده و مشتریان با ریسکهای پایین مورد تشویق قرار می­گیرند.

 

جدول 5- احتمال زیان در طبقات ریسکی مختلف

نوع ریسک

 

پائین                               متوسط                                  بالا

0.3357                          0.2911                      0.2238

 

منبع: یافته­های تحقیق

 

جدول 6- آزمون اختلاف بین میانگین احتمال خسارت هر طبقة ریسکی

آزمون اختلاف بین احتمال خسارت طبقه­های مختلف ریسک

اختلاف احتمالات

0.11189         (3.021)

0.06736         (0.055)

0.04453          (1.123)

* اعداد داخل پرانتز آمارة آزمون t است.

منبع: یافته­های تحقیق

 

6- نتیجه­گیری

مطالعة حاضر به بررسی شرائط بازار بیمة تصادفات اتومبیل در ایران پرداخته است. این مطالعه، یک تأیید تجربی از تعادل منفک در بازار بیمة تصادفات اتومبیل در شرائط وجود انتخاب نامساعد و علامت­دهی بازار  را ارائه می‎دهد. این تعادل در شرایطی است که یارانه­دهی متقابل با تفکیک مشتریان برحسب ویژگی­های قابل مشاهده وجود ندارد.

نتایج حاصل از برآورد الگوی تحقیق با استفاده از داده­های جمع­آوری شده به وسیلة پرسشنامه، نشاندهندة مکانیسم علامت­دهی در بازار بیمه است. طبق این مکانیسم، افراد با ریسک پایین مایل به انتخاب سطح کاستنی بالا و افراد با ریسک بالا مایل به انتخاب سطح کاستنی پایین‎اند. همچنین بررسی موجود، یک تأیید تجربی از تئوری‎های انتخاب نامساعد بر اساس رقابت قیمتی بسط داده شده توسط راتچیلد، استیگلیتز، ریلی و چو و کرپس است. شواهد انتخاب نامساعد همراه با علامت­دهی بازار، با نتایج بهدست آمده توسط کروکر و اسناوا، باوند و کروکر سازگار است. بر طبق مطالعات ایشان، ویژگی استقرار قراردادهای سازگار اطلاعاتی (کارا) در بازار بیمه، با وجود انتخاب نامساعد، از قبیل نمایش دادن متقاضیان با سطح ریسکهای متفاوت، بهوسیلة رتبه­بندی شخصی متقاضیان بر طبق انواع ریسک است. با توجه به‎نتایج بهدست آمده، میتوان نتایج و پیشنهاداتی بهصورت زیر ارائه کرد، بهطوریکه‏ شرکت‎های بیمه بتوانند بهصورت کارا عمل کرده و سطح پوشش خدمات بیمه­ای را بالا ببرند.

از آنجا که بیمه­گذاران با ریسک بالاتر تمایل به انتخاب سطوح کاستنی پائین­تر دارند و در مقابل، بیمه­گذاران با ریسک پایین­تر تمایل به انتخاب سطوح کاستنی بالا‎تری دارند، یکی از معیارهای اصلی طبقه‎بندی ریسک افراد میتواند بر پایه سطح کاستنی انتخابی باشد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه درجة ریسک­پذیری، همبستگی قابل ملاحظه­ای با سن افراد، سالهای تجربة رانندگی و تصادف در سالهای قبل دارد، لذا معیارهای فوق نیز میتوانند علاوه بر سطح کاستنی انتخابی، از معیارهای اصلی طبقه‎بندی ریسکی افراد باشند.

شرکت‎های بیمه با در نظر گرفتن ریسک­پذیری مشتریان، با تعیین حق بیمة رقابتی برای هر طبقة ریسکی، میتوانند تعادلها‏ی منفک در بازار بیمه بر اساس حق بیمة پیشنهادی را تشکیل داده و کارائی در بازار بیمه و همچنین سطح پوشش بیمه را افزایش دهند، که در نهایت موجب افزایش سود شرکتها‏ی بیمه نیز خواهد شد.

در حال حاضر شرکتها‏ی بیمه در برای تعیین حق بیمه، از طریق محاسبة متوسط خسارتها‏ی وارده بر وسائط نقلیه و سایر هزینه­ها‏ی اداری و دفتری، اقدام به نرخ­گذاری بیمه می­کنند. چنانچه شیوة قیمت­گذاری این شرکتها‏ بر مبنای طبقه‎بندی ریسک بیمه­گذاران انجام گیرد، آنگاه جبران هزینة متقابل بین گروهها‏ی موجود در جامعه از بین خواهد رفت. در اینصورت خسارتها‏ی وارده در یک طبقة ریسکی، بهوسیله طبقة دیگر ریسکی جبران نخواهد شد و خدمات بیمه­ای بهصورت عادلانه نرخ­گذاری خواهند شد. بهعبارت دیگر، میتوان بیان کرد که در نرخ­گذاری با استفاده از روش فوق، مشتریان با ریسک بالاتر، حق بیمة بالاتر برای پوشش بیمه داده و مشتریان با ریسک پایین، با پرداخت‎های پایین­تر برای پوشش بیمه پاداش دریافت خواهند کرد.

در نهایت، با توجه بهمباحث ارائه شده و وضعیت بازار بیمة تصادفات اتومبیل، میتوان این چنین خلاصه کرد در حالیکه اطلاعات  موجود در بازار بیمة تصادفات اتومبیل بین خریدار و فروشنده بهصورت نامتقارن توزیع شده و این امر موجب بروز پدیدة انتخاب نامساعد می­شود، با طبقه­بندی ریسکی متقاضیان بیمه بر اساس ویژگی‎های قابل مشاهده آنها، میتوان قراردادهای سازگار اطلاعاتی (کارا) در بازار بیمه برقرار کرد و سطح پوشش­ خدمات بیمه­ای و سود شرکتها‏ی بیمه را افزایش داد.

 

فهرست منابع

1- ژرژ دایون، اسکات ای، هرینگتون (1384)، "مجموعه مباحثی پیرامون اقتصاد بیمه (جلد اول)"، ترجم? همتی، عبدالناصر، دهقانی، علی و همکاران، پژوهشکدة بیمة مرکزی، تهران.

2- گجراتی، دامودار (1383)، "مبانی اقتصادسنجی"، ترجمة ابریشمی، حمید، جلد اول و دوم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.

3- عبدلی، قهرمان (1385)،"اطلاعات نامتقارن و قراردادهای سازگار اطلاعاتی و کاربرد آنها در بیم? اتومبیل: مورد ایران"، مجلة تحقیقات اقتصادی، شمارة 75، مهر و آبان 1385، صفحات 21-41.

4- Akerlof| George A (1970)| “The Market for Lemons: Quality Uncertainty and the Market Mechanism”| Quarterly Journal of Economics| No.84| pp: 488-500.

5- Ania| Ana.B and Troger Thomas and Wambach| Achim (2002)| “An Evolutionary Anlysis of Insurance Market with Adverse Selection”| Games and Economic Behavior| volume 40| issue 2| pp: 153-184.

6- Arrow| K.J (1974)| “Optimal Insurance and Generalized Diductible”| Scandinavian Actuarial Journal| No.1| pp: 1-42.

7- Bartik| J.Timothy| (1987)| “The Estimation of Demand Parameters in Hedonic Price Models” Journal of Political Economy| No.95| pp: 81-88.

8- Boyer| M and Dione| G (1989)| “More on Insurance| Protection and Risk”| Canadian Journal of Economics| No. 22| pp: 202-205.

9- Cho| In-Koo| and Kreps| M.David (1987)| “Signaling Games and Stable Equilibria” Quartly Journal of Economics| No.102| pp: 179-221.

10-         Cochran| William Gemmell (1963)| “Sampling Techniques”| 2nd edition| New York: Wiley.

11-         Cohen| Alma (2002)| “Asymmetric Information and Learning in the automobile Insurance Market”| Harvard Discussion Papers| No. 371| http://www.law.harvard.edu/programs/olin_center/

12-         Croker| J.P| and Snow| Arthur (1985)| “The Efficiency of Competitive Equilibrium in Insurance Market with Adverse Selection”| Journal of Public economics| No. 26| pp: 207-219.

13-         Croker| J.P| and Snow| Arthur (1986)| “The Efficiency Effect of Categorical Discrimination in Insurance Industry”| Journal of Political Economy| No.94| pp: 321-344.

14-         Dahlby| B (1983)| “Adverse Selection and Statistical Discrimination: An Analysis of Canadian Automobile Insurance”| Journal of Public Economics| No.20| pp: 121-131.

15-         Dionne| Georges (1983)| “Adverse Selection and Repeated Insurance Contracts”| Geneva Papers on Risk and Insurance| No.8| pp: 316-33.

16-         Dionne| Georges| and Doherty| Ned.A (1990)| “Adverse Selection in Insurance Markets: A Selective Survey”| in G. Dione (Ed)| Contribution to Insurance economics| Kluwer Academic Publishers in press.

17-         Dionne| Georges| and Doherty| Ned.A (1994)| "Evidence on Adverse Selection: Equilibrium Signaling and Cross-Subsidization in The Insurance Market"| Journal of Political Economy| Vol. 102| No. 2 | pp: 209-235.

18-         Dionne. Georges| Doherty| Neil| Fombaron. Nathalie (2000)| “Adverse Selection in Insurance Market| Working Paper| http://neumann.hec.ca/gestiondesrisques/00-05.pdf.

19-         Epple| Dennis (1987) “Hedonic Prices and Implicit Markets: Estimating Demand and Supply Functions for Differentiated Products”| Journal of Political Economy| No.95| pp: 59-80.

20-         Green| M.R (2005)| “Insurance”| in The New Encyclopedia Britannica| 15th edition| pp: 275-29.

21-         Greene| William.H| ‘Econometric Analysis| 5th edition| Prentice Hall| 2003.

22-         Grossman| H.I (1979)| “Adverse Selection| Dissembling and competitive EquIlibrium”| Bell Journal of Economics| No.25| pp: 7-45.

23-         Hellwig| M.F (1987)| “Some recent developments in the theory of competition in markets with adverse selection”| European Economic Review| No.31| pp: 319–325.

24-         Puelz| Robert and Snow| Arthur (1994)| “Adverse Selection| Commitment and Renegotiation: Extension to and Evidence from Insurance Market”| Journal of Political Economy| volume 102| No.2| pp: 236-257.

25-         Riley| John.G (1979)| “Informational Equilibrium”| Econometrica| No.47 pp: 331—59.

26-         Rosen| Sherwin (1974)| “Hedonic Prices and Implicit Markets: Product Differentiation in Pure Competition”| Journal of Political Economy| No.82| pp: 34-55.

27-         Rothschild| Michael| and Stiglitz| Joseph.K (1976)| “Equilibrium in Competitive Insurance Markets: An Essay on the Economics of Imperfect Information”| Quarterly Journal of Economic| No.90| pp: 629-49.

28-         Schmalensee| Richard (1984)| “Imperfect Information and the Equitability of Competitive Prices” Quartly Journal of Economics| No.99| pp: 441-60.

29-         Spence| M (1978)| “Product Differentiation and Performance in Insurance Markets”| Journal of Public Economics| No.10| pp: 427-447

30-         Wilson| C (1977)| “A model of Insurance Market with Incomplete Information”| Journal of Economic Theory| No. 12| pp: 167-207.



[1] - Lemons.

[2] - Akerlof| 1970.

[3] - Asymmetrically.

[4] - Bad Products.

[5] - Good Products.

[6] - Spence| 1978.

[7] - Market Signaling.

[8] - Adverse Selection.

[9] - Market Signaling.

[10] - Hidden Knowledge.

[11] - Signaling .

[12] - Cross-Subsidization.

[13] - Akerlof| 1970.

[14]- Adverse Selection.

2- معادل­های فارسی دیگر موجود برای این واژه عبارتند از: انتخاب وارون، انتخاب معکوس، انتخاب بد و انتخاب ناسازگار.

3- مشتریان بیمه همان بیمه­گزاران می­باشند و در مقاله حاضر از هر دو واژه فوق به یک منظور استفاده گردیده است.

4- عیناً به مانند عرضهکنندگان کالاهای با کیفیت خوب در بازار.

[18]- Puelz and Snow|1994.

[19] - Cost of Bookkeeping.

3 - Premium Deductible: سطح کاستنی نسبتی از خسارت می­باشد که بیمه­گزار خود آن را متعهد می­شود. فرق سطح کاستنی با فرانشیز در این می­باشد که اولاً سطوح کاستنی متفاوت به مشتری پیشنهاد می­شود و بیمه­گذار از سطوح مختلف پیشنهادی دست به انتخاب می­زند. در حالی‎که در فرانشیز نسبت متعهد شده برای بیمه­گزارن از قبل مشخص و ثابت می‎باشد. ثانیا سطح کاستنی انتخابی مهمترین عامل تأثیرگذار درتعیین حق بیمه می­باشد. در ضمن اشاره می­شود که معادل سطح کاستنی برای Premium Deductible با مشاوره با کارشناسان پژوهشکدة بیمه مرکزی انتخاب شده است.

[21] - Von Neumann-Morgenstern.

[22] - Marginal Price of Coverage.

[23] - Degree of Risk Aversion.

[24] - Full Coverage.

2 - یعنی وضعیتی که سود شرکتهای بیمه غیرمنفی باشد.

[26] - Perfect.

[27] - Imperfect.

[28] - Rothschild and Stiglitz| 1976.

1- خطوط Fair-odd خطوطی‎اند که با حرکت روی آنها حق بیمه برای هر طبقة ریسکی بهصورت منصفانه تعیین می­شود.

[30] - Arrow| 1974.

[31] - Pauly| 1974.

[32] - Schmalensee|1984.

[33] - Pure Price Competition.

[34] - Linear-Pricing Equilibrium.

[35] - Common Fixed Contracting Charge.

[36] - Rothschild and Stiglitz| 1976.

[37] - Price-quantity Competition.

[38] - Riley| 1979. 

[39] - Cho and Kreps| 1987.

[40] - Pareto-dominant equilibrium.

[41] - break even.

[42] - Pareto-superior equilibrium.

[43] - Miyazaki Equilibrium.

[44] - Wilson| 1977.

[45] - Grossman| 1979.

[46] - Hellwig| 1987.

4- Pooling equilibrium: تعادل یک­کاسه، حاصل برخورد عرضه و تقاضای بیمه در قراردادهای یک‎کاسه است که در آن مشتریان بیمه از نقطه نظر ریسک­گریزی، یکسان فرض گردیده­اند.

[48] - Proxy.

1- رجوع کنید به Puelz and Snow|1994 و Dionne and Doherty| 1994.

[50] - Rosen| 1974.

[51] - Bartik| 1987.

[52] - Epple| 1987.

[53] - Reduced-form

2- برای اطلاعات بیشتر به ایپل (Epple| 1987) مراجعه نمایید.

[55] - Bartik’s Instrumental Variables Procedure.

[56] - Orderd Logit.

[57] - Greene| 2005.

[58] - Risk Preferences.

[59] - Full Information Maximum Likelihood.

1- رجوع کنید به قوانین بیمه بدنه خودرو (http://www.cent-ir.com/site%20farsi/findex.htm)

 

[61]- Self  Selection .

[62] - Cochran| 1963.

[63]- FIML.

1 - منظور افرادی می­باشند که در یک سال گذشته حداقل یکبار تصادف نموده­اند و از شرکت بیمه خسارت دریافت نموده­اند.

[65]- Pooling.

طراحی وب سایت مشاورین املاک آژانس مشاور املاک وب سایت مشاورین املاک وب سایت املاک طراحی وب سایت املاک طراحی وب سایت مشاورین املاک طراحی وب سایت آژانس مشاورین املاک طراحی وب سایت بنگاه املاک طراحی وب سایت فایل های ملکی طراحی وب سایت فروش املاک طراحی وب سایت فروش آپارتمان طراحی وب سایت اجاره آپارتمان وب سایت ویژه املاک وب سایت ویژه مشاورین املاک وب سایت طراحی فروش خانه وب سایت حرفه ای مشاورین املاک وب سایت حرفه ای آژانس املاک فروش وب سایت فروش وب سایت مشاورین املاک
All Rights Reserved 2023 © BSFE.ir
Designed & Developed by BSFE.ir